ترنم باران

متن مرتبط با «پاک کن از حافظه ات شور غزل های مرا» در سایت ترنم باران نوشته شده است

دل نازک

  • مردها وقتی تنها میشن خیلی دل نازک میشن نمیدونم چرا, ...ادامه مطلب

  • از مردن تا تدفین

  • هر کس یه طور خودکشی می کنه:یکی دیگه شیک نمی پوشه.یکی دیگه جوک‌ و لطیفه تعریف نمی کنه.یکی دیگه به خودش نمی رسه.یکی دیگه محبت نمی کنه.یکی با اینکه می تونه ولی دیگه ادامه تحصیل نمی ده.یکی دیگه شعر نمی گه و متن نمی نویسههر کس به یه شکلاینطوری میشه که بعضی آدم ها توی دهه دوم و سوم زندگیشون می میرن ولی تو دهه هفت و هشت زندگیشون به خاک سپرده می شن بخوانید, ...ادامه مطلب

  • غزل بگو

  • گفتی غزل بگو! چه بگويم؟ مجال کو؟شيرين من، براي غزل شور و حال کو؟پر مي‌زند دلم به هواي غزل،ولي گيرم هواي پر زدنم هست، بال کو؟گيرم به فال نيک بگيرم بهار راچشم و دلي براي تماشا و فال کو؟تقويم چارفصل دلم را ورق زدمآن برگ‌هاي سبزِِ سرآغاز سال کو؟ رفتيم و پرسش دل ما بي‌جواب ماندحال سؤال و حوصله‌‌ي قيل و قال کو؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دوران های زشت

  • با قلم میگویمای همزاد...ای همراه...ای هم سرنوشت...نیک میدانی چها دیدم به دورانهای زشت...شعرهایم را نوشتی؟دستخوش...!اشکهایم را کجا خواهی نوشت؟؟؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کشته های بی نبرد

  • ***ما آدمای شهر حسودیم*** ما غنیمت های بی رویای این جنگای سردیم زندگیمون کو؟ ببین ما کشته های بی نبردیم, ...ادامه مطلب

  • نماز

  • از خدایم نیست پوشیده چه پنهان از شماشیطان بسته راه را بر نمازم هفته هاست, ...ادامه مطلب

  • نماز مغرب

  • نماز مغرب و امشب به نام عشق برپا کنبرام از درگه حق مهربونیت و تمنا کن, ...ادامه مطلب

  • کنارم بذار

  • کنارت نمیذارم از زندگیم برو زندگی کن بذارم کنار, ...ادامه مطلب

  • صبح بخیر هایی از راه دور

  • صبح من با تو یک حکایت شنیدنی است ! حکایت دو فنجان چای که هیچ وقت ، گرم نوشیده نمی شود …,بخیر,هایی ...ادامه مطلب

  • پاک کن از حافظه ات شور غزلهای مرا

  •   این شفق است یا فلق ؟ مغرب و مشرقم بگو من به کجا رسیده ام ؟ جان دقایقم بگو  ایینه در جواب من باز سکوت می کند  باز مرا چه می شود ؟ ای تو حقایقم بگو  جان همه شوق گشته ام طعنه ی ناشنیده را  در همه حال خوب من با تو موافقم بگو                                          پاک کن از حافظه ات شور غزلهای مرا شاعر مرده ام بخووان گور علایقم بگو   با من کور و کر ولی واژه به تصویر مکش   منظره های عقل را با من سابقم بگو   من که هر آنچه داشتیم اول ره گذاشتم   حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو   یا به زوال می روم یا به کمال می رسم   یکسره کن کار مرا بگو که عاشقم بگوپ   ....باز سکوت می‌کند,پاک کن از حافظه ات شور غزل های مرا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها